شاید کسی که این مطلب را می خواند اگر جوان امروزی نباشد شاید فکر کند که جوان امروز از چه چیزی می ترسد؟ باید به این پدر یا پدربزرگ یا هر بزرگسال دیگری بگویم در دوران ما حتی شما هم میترسید و شاید هم بیشتر از ما جوانان خام و خواب از دوران. از چه میترسیم؟ از خیلی چیزها که خودمان از آن خبر نداریم و شاید مهم نیست که از چه چیز می ترسیم مهم این است که چرا باید بترسیم و چه باعث شده که ما ترسو باشیم.؟ هر کس ادعا می کند که نمی ترسد کمی فکر کند حتما به ادعای خود خواهد خندید. - چرا در جامعه ما وقتی ناموس ما که خواهر یا مادر و حتی همسر ماهم می تواند باشد و یا ناموس دیگران که خواهر یا مادر و یا همسر دیگری باشد در برابر اهانت دیگران خاموشیم.... شاید می ترسیم؟ - چرا در گرفتن حقمان که شاید سال هاست فراموش شده است حتی بیان آن هم تن ما را به لرزه در می آورد..... شاید حقی نداریم و شاید می ترسیم؟ همانطور که گفتم مهم نیست که از چه می ترسیم . مهم این است که چرا اصلا باید بترسیم؟ و نابود باد و مورد لعن خدا بر آنکه تخم ترس و دلهره را در سینه ما جوانان و مردممان کاشت. ---------------- نداشتن اعتماد به نفس وقتی ترسو باشیم اعتماد به نفس هم نداریم و وقتی اعتماد به نفس نداریم افسرده ایم و تصور می کنیم که نسبت به اطرافیانمان انسان بی لیاقت و نادانیم و همین طرز فکر در ما مرگ استعداد و خلاقیت است و ناراحت از اینکه چرا به دنیا آمدیم و نابود باد و مورد لعن خدا آنکه اعتماد به نفس ما جوانان و مردممان را کشت. ---------------- نداشتن هویت تا بحال فکر کردید که هستید و دارای هویت و شخصیت بالایی هستید؟ تا بحال به این مطلب پی برده اید که چقدر خداوند ما را دوست دارد پس چرا ما خودمان را دوست نداشته باشیم؟ هویت ... هویت ... هویت ... چه کلمه نا آشنا و غم انگیست ما که غرق در افکار و یا کارمان هستیم اصلا فرصت فکر به این جمله آشنای غریب را داریم؟... نمیدانم ---------------------- باز هم فکر کنیم شاید راهی برای بهتر بودن باشد.
نظرات شما عزیزان:
|
About
به وبلاگ من خوش آمدید Archivesبهمن 1392Authorsپیمان شنبه پورLinks
عشق LinkDump
ارسال دستگاه از چین به ایران Categoriesکاربران آنلاين:
بازدیدها :
<-PollItems->
|